2- پس از جنگ (بدر) و پيروزي مسلمانان در دفاع از خود در برابر مشركان (كه از مكه آمده بودند)، جمعي از يهوديان گفتند: آن پيامبر امّي كه وصف او را در تورات خوانديم كه در جنگ مغلوب نخواهيد شد همين است. برخي از آنان گفتند در گرويدن به اسلام عجله نكنيد تا جنگ ديگر چه شود. بعد هنگامي كه جنگ (احد) ظاهراً به شكست مسلمانان پايان گرفت گفتند: نه، به خدا سوگند اين آن پيامبري كه در تورات ما گفته شده نيست و به دنبال اين نه تنها مسلمان نشدند، بلكه حتي شروع به دشمني با محمد (ص) نموده و معاهدة عدم تعرض با پيامبر را نقض كرده و با مشركان بت پرست بر ضد مسلمانان هم پيمان شدند كه در اين هنگام آيه مباركه (12) نازل شد و اين خود يكي از پيشگوئيها و معجزات قرآن است كه به كافران اخطار ميفرمايد كه: همهتان به زودي مغلوب شده و راهي جهنم ميگرديد پس از مدتي نه چندان، كفّار و آن يهوديان مدينه (از طايفه بني قريظه و بني نضير كه به دشمني با مسلمان برخاسته بودند) در جنگ (خيبر) مهمترين مركز قدرت آنها، شكست خورده و مشركان نيز در فتح مكه براي هميشه مغلوب شدند. 4- معناي تقيه اين است كه در صورت خطر و عدم امكان مقابله مسلمانان به دشمن قويتر، حرفهاي گنده نزند كه در نتيجه آن از او صدمه و زيان ببيند. انسان مؤمن با حفظ اعتقاد باطني خود و براي پيشگيري از برانگيختن دشمني و صدمه از كافران، با آنها مدارا ميکند. 5- يعني فقط اظهار دوستي ومحبت وعشق به خدا، به حرف و شعار تنها نباشد بلكه از دستورهاي خدا واز پيامبر او اطاعت نمائيد، نه اينکه اشعار عشق بخوانيد ولی احياناً نماز نخوانند و روزه نگيرند و به بيچارگان كمك نكنند و با كافران بناي دوستي بگذاريد. 6- حنّه (Hanna) زن عمران تصور ميكرد كه پسر خواهد زائيد كه او را به خدمتكار ی خانه خدا (بيتالمقدس) نذر کرده بود، غافل از اينكه دختري كه زائيده، مادر پيامبري بزرگ خواهد بود. 8- تسبيح به معناي اين است كه انسان به ياد عظمت خدا باشد كه او از هر چه تصور کنيم، برتر و بالاتر و فراسوي هر گماني است. 10- تاريخ ملت يهود گواه اين جريانات است كه واقع شده است. 11- حقانيت آيات قرآن در آينده پس از وحي آشكارتر شده و به مرور زمان با ادراك بيشتر و دانش بيشتر آشكارتر خواهد (مانند حركت دوراني خورشيد درجاي خود و محور خود وحركت شناوري همه كرات با هم: (و كل في فلك يسبحون) 12- اين اشاره به مجادله هيئت مسيحي نجراني با پيامبر در مورد حضرت عيسي مسيح بوده است كه براي اثبات راستي گفتار پيامبر، خداوند به او فرموده كه اگر باز با تو جدال نمايند، براي اثبات حقانيت، به آنها بگو به داوري خدا (مباهله) جمع شويم و پيامبر فرزندش فاطمه و نوه هايش حسن و حسين و نزديكترين بستگانش علي را براي مباهله برد و آن هيئت نجراني هنگامي كه اين خاندان پيامبر و هيبت آنها رامشاهده نمودند، به جاي مباهله با پيامبر مصالحه نمودند. چون پيامبر در آن زمان تنها فرزندش فاطمه بود ولي فرزندانمان شامل جمع فاطمه و حسن و حسين محسوب بود. 13- ابراهيم در جنوب عراق امروزی بدنيا آمد. بعد ها با نمرود، زورگوی بابل ستيز نمود و بعدها به امر خدا به مکه رفت و کعبه را ساخت و بعدها بسوی غرب رهسپار شود تا يگانگی خدا را بمردم بياموزد. 14- امروزه نيز ما دائم در معرض تبليغات و اظهارات دروغين رسانههاي همگاني و نير در معرض تبليغات وسيع (اهل كتاب) هستيم كه مشغول گمراه كردن به ويژه نسل جوان بوسيله پخش فحشا ميباشند و براي مثال اينقدر "خدا بودن مسيح يا پسر خدا بودن افسانهاي" او را بر خود و ديگران تكرار ميكنند كه امر به خودشان نيز مشتبه شده است. به جاي اينكه فكر خودشان را به كار بياندازند بدون تعقل باور ميكنند و نيز برخي گرچه نادرستی گفتارخودشان را ميدانند ولي باز نادرست را به لباس حقيقت جلوه ميدهند. 15- امروزه هم شاهد هستيم كه اسرائيل مال فلسطينيها را تصاحب كرده و ميکند. 16- سخن خدا با انسان مانند سخن انسان با انسان نيست بلكه با القاء انديشهها و توليد صداست مانند سخن خدا با موسي در كوه طور كه با ايجاد صدا بود. 17- در زمان پيامبر، برخي تازه مسلمانان پرسيدند كه آيا به پيامبر سجده بكنند كه بلافاصله پيامبر آنها را منع نمود ونيز زمان عليابن ابي طالب كه وارد شهر مرزي در عراق شده بود، عدهاي به سوي او شتافتند كه سجده بكنند كه او بسيار آشفته شد و به آنها فرياد زد كه اين چه كاري است. گفتند ما بيشتر به اميران خود اينطور تعظيم ميكرديم. او آنها را از اين آداب بشرپرستي بازداشت و گفت نه براي دنيا و نه آخرت اين كار خوبي نيست. 18- درگذشته که ديدهايم مسيحيان و يهودياني كه با خدا و مردمي بودهاند، مورد احترام قرار گرفتهاند و نيز تجاوزگرانشان چه جناياتي را مرتكب شده و چه بد نامند. 19- امروزه نيز به خاطر تجاوزگريهايشان و گنهكاريهايشان ميبينيم چه احساسي مردم جهان به اين زورگويان و انحصارطلبان دارند. 20- يعني مالي را كه در راه غيرخدا به اين و آن ميدهند كه باعث شر و بدكاريهاي و تجاوز به ديگران بشود، مايه سوخت و نابودي خواهد شد. برعكس مالي را كه انسان در راه خدا براي كمك به نيازمندان و دركارهاي اجتماعي مانند مدرسه و بيمارستان و پرورشگاه يتيمان و خانه معلولين و غيره انفاق نمايد، مايه بركت خود آن شخص و جامعهاش خواهد بود 21- برخي از سنگربانان در جنگ احد با اين تصور سنگرهای خود را رها كردند و مايه شكست در جنگ شدند كه تصور میكردند پيغمبر سهم غنائم جنگي را به آنان نخواهد پرداخت وخداوند در اين آيه، پاك بودن پيامبران را از هر گونه غل و غش وخيانت بيان ميفرمايد. 22- اين آيه و ايات پس از آن، شادباشي هست به بازماندگان شهيدان كه اگر نعمتي ديدند و جاي شهيدانشان را در آنجا خالي ميبينند نبايد غمگين شوند بلكه بدانند كه آنها جاي خيلي بهتر و با رزق و روزي خيلي بهتري در نزد خداوندشان زنده هستند. 23- در نتيجه صفآرائي مجدد اين مدافعين زخمي، خبر به لشكر كافران و ابوسفيان رسيد كه لشكر انبوهي از مؤمنين در تعقيب آنها دارند ميآيند و با شيندن اين خبر، مشركان از ترس و با گذشتن غنائم به مكه فرار كردند. 24- شأن نزول اين آيه جواب گفتار يهود آن زمان است. به سورة مائده، سوره 5 آيه 64 را بررسي رجوع نمائيد. 25- اين نيز از بهانهجوئيها و پرگوئيهاي يهوديان آن زمان است.
26-
يعني متوليان اهل كتاب مانند کشش ها خاخام ها و روحانيون به بهاي
ناچيز رسيدن به مقام و قدرت و مال دنيا، حقيقت كلام خدا را به
كتمان و اختفاء فروختند و چه معامله ناهنجاري! البته اين گوشزدي
است براي متوليان همه اديان! |
در آيه 25 سوره 57 (سوره حديد)
خداوند ميفرمايد
|