Translation of the Holy Quran by Dr. Gilani

 

ترجمه دکتر گيلانی

نازل شده در مکه - شامل ٩۳ آيه

فقط خدا - فقط قرآن

سوره نمل - سوره  ٢٧

 

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

به نام خدای بخشاينده هستی بر همه و بسيار مهربان برنيكان ذ

طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُّبِينٍ

 

1- طا سين    1
اين است آيات قرآن و [آيات] كتابى روشنگر؛

 

 هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ.

 

2- كتابي كه مايه هدايت و شادماني و مژده براي مؤمنان است.  

 

الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ

 

3- آنها كه مرتب نماز برپا مي‌دارند و زكات مي‌پردازند و به آخرت يقين كامل دارند.

 

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ

 

4- ولي آنانكه به آخرت باور ندارند، (چنان بدنيا دل بسته و با هم‌نشيني با شيطان صفتان خو گرفته‌اند كه)
   اعمال و كردارشان را (بخاطر نداشتن شناخت ارزشهای معنوی،) بر ايشان موجه جلوه مي‌دهيم
  
و آنها در نادانی، سرگردان مي‌مانند.  
2

 

أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ

 

5- اين گونه افراد كساني هستند كه در دنيا (چون تصور ميکنند که جهان بيهوده است و از پايان زندگی در اين دنيا ميترسند،)
    در عذاب و ناراحتي بدي هستند و در آخرت نيز، اين افراد از همه زيانكارترند (چون همه زحمات دنيايشان در آخرت پوچ است)

 

وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ

 

6- و البته اين قرآن از سوي خداوند پرحكمت و بر همه دانا، به تو مي‌رسد.

 

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ

 

7-  زماني موسي به خانواده اش گفت: "من آتشي را از دور ديده‌ام،
    (شما اينجا بمانيد، من ميروم تا) خبري برايتان بياورم و يا شعله‌اي از آن آتش افروخته برايتان بياورم
    (كه اينجا آتش روشن كنيم) تا خود را با آن گرم كنيد."

 

فَلَمَّا جَاءهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

 

8- سپس هنگاميكه به آنجا (کنار آتش) رسيد، ندا آمد كه هر آنکه در آتش است و آنکه پيرامون آن است برکت داده شده است.
    و خداي يگانه منزه و برتر از هر گونه تصور است، خداوند، پروردگار همه جهانها و جهانيان است.

 

يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

 

9- (ندا آمد كه): اي موسي، من الله خداوند قدرتمند، غالب بر همه و پر حكمت و حاكم همه جهان هستی هستم.

 

وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ

 

10- " اكنون عصايت را بيانداز. ( تا معجزه خدايت را ببيني)"  
     سپس هنگامي كه موسي (عصا را انداخت و) ديد كه عصايش بمانند مار به هر سو حركت مي‌كند،
     يكه خورد و عقب رفت و برگشت بدون اينكه پشت سرش را هم نگاه كند.
     (ندا آمد:) " اي موسي نترس كه پيامبران در حضور من (خداوند)، ترس و وحشتي ندارند (و تو امن هستي)."

 

إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ

 

11- ليکن کسی كه ستمي (از روي غفلت) مرتكب شده باشد و سپس آن بدي را با انجام خوبي و نيكي جبران كند،   
     بايد بداند كه من بسيار آمرزنده و مهربان بر نيكان هستم. 
3    

 

وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

 

12- " و نيز دستت در گريبانت ببر، وقتی بيرون بياوري، بدون هيچگونه عيبي، نوراني مي‌شود،
     (با اين دو معجزه و هفت معجزات ديگر جمعاً) با نه (۹) معجزه به سوي فرعون و قومش روانه شو
      كه آنها مردماني بدكار و نافرمان هستند."     
4

 

فَلَمَّا جَاءتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ

 

13- و چون نشانه‌ها و معجزات روشنگر ما بر فرعونيان آمد، (بجاي بيدار شدن به حقائق، از روي لجاجت) گفتند كه:
    " اين سحر و جادوي واضح و آشكاري است."

 

وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ

 

14- و اگر چه در دل به درستي آنها يقين پيدا كردند، از سر كفر و خودپرستي، آنها را انكار كردند،    
     بنابراين ببين كه عاقبت تبه‌كاران چگونه شد.

 

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ

 

15- و ما به داود و سليمان دانش فراوان ويژه‌اي عنايت فرموديم.
     آنها بشكرانه گفتند: " سپاس و ستايش فقط سزاوار خدا است كه ما را بر بسياري از بندگان مؤمن خود برتري عنايت فرمود."

 

وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ

 

16- و سليمان وارث نعمت‌هاي داود شد و به همه گفت: " اي مردم، بما (از جانب پروردگار،) زبان پرندگان آموخته شد
     و همه نوع امكانات بما عنايت شد كه اينها براستي همه لطف و كرامت فوق‌العاده و واضح و آشکار خداوند است."   

 

وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ

 

17- و لشكريان سليمان از جنّيان و انسان‌ها و پرندگان، همه در صفی مرتب، گرد آمدند (و دنبال او رفتند).  

 

حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

 

18- تا به دشتي كه در آن مورچگان فراوانی بودند، رسيدند.
     مورچه‌اي گفت: " اي مورچگان، زود توي لانه‌هاي‌تان برويد، مبادا سليمان و لشكريانش شما را از روی بی توجهی پايمال كنند." 

 

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ
      وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ

 

19- سليمان از گفته مورچه (خشنود شد،) تبسم و خنده كرد و عرض كرد:
     " پروردگارا، بمن الهام  بفرما و توفيق بده كه براي نعمت‌هاي فوق‌العاده‌اي كه به من و به پدرم عنايت فرمودي، سپاسگزار باشم
      و با تمام قوا كارهاي خوبی براي بهبود جامعه انجام دهم كه مايه رضايت و خشنودي تو باشد
      و مرا (در آخرت نيز) به لطف و رحمت خود، در زمره‌ي بندگان درست‌كردار خودت داخل بفرما."

 

وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ

 

20- و سليمان به  بررسي پرندگان بر آمد و گفت: " چه شد كه هد هد را يا نمي‌بينم؟ 
     مگر اينکه غايب است." 

 

لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

 

21- قطعاً او را شديداً تنبيه خواهم كرد، يا شايد آنرا ذبح كنم يا مگر اينكه دليل موجه‌ روشنی براي غيبت‌اش بياورد."  

 

فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ

 

22- چندي نگذشت كه هدهد رسيد و گفت:
     " من از موضوعي آگاه شدم كه تو بر آن هنوز آگاهي نيافتي و از سرزمين سبا يك خبر درست برايت آوردم." 
5

 

إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ

 

23- " در آن سرزمين زني را ديدم كه بر مردم آنجا سلطنت مي‌كند و همه چيز به او داده شده و تخت شاهي بزرگي دارد."

 

وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ

 

24- " و نيز متوجه شدم كه او و مردمش بجاي خداي يگانه، به خورشيد سجده مي‌كنند
     و شيطان، اعمال و كردارشان را در نظرشان خوب و موجه جلوه داده
     و بدينوسيله آنان را از راه خدا بازداشته كه در نتيجه هدايت نمي‌شوند."

 

أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ

 

25- " آنها چرا خداي يگانه را كه نهان و پديده های ناپيدای آسمانها و زمين را پديدار مي‌فرمايد  
      و هرچه را پنهان و آشكار كنيد مي‌داند، سجده نمي‌كنند؟"

 

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ

 

26- " خداي يگانه، كه هيچ معبودي جز او سزاوار پرستش نيست، که او پروردگار و صاحب و مدير همه جهان بزرگ هستی است." 

 

قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ

 

27- سليمان گفت: " خواهيم ديد كه آيا راست گفتي يا از زمره‌ي دروغگويان هستي،"

 

اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ

 

28- " (اي هدهد،) اكنون اين نامه را بگير و ببر و نزد آنان بيانداز، سپس از آنها دور شو و ببين چه پاسخي مي‌دهند."   

 

قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ 

 

29- ملكه سبا (به درباريان) گفت: " اي بزرگان، نامه پر ارزش و مهمي به من رسيده است و جلوی من انداخته شده،"   

 

إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

 

30- " اين نامه از سوي سليمان است و با عنوان: بنام خداي بخشاينده هستي بر همه و مهربان بر نيكان، آغاز مي‌شود." 

 

أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ

 

31- (و اينكه او نوشته): " كه بر من برتري نجوئيد و در حال تسليم بودن (به خدا يعنی مسلمان بودن)، به سوي من بيائيد." 

 

قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ 

 

32- (و ملكه سبا به آنان) گفت: " اي بزرگان در اين امر مهم من، نظرتان را بازگو نمائيد،   
     من در گذشته در هيچ امر مهمي بدون حضور و مشورت شما تصميم‌گيري نكرده‌ام."

 

قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُولُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ

 

33- (بزرگان و امراي قوم) گفتند: " ما از نظر نيروي انساني و هم از نظر اسلحه بسيار توانا هستيم،
     دستور و فرمان از توست، اكنون ببين خودت چه تصميم مي‌گيري و يا چه فرمانی مي‌دهي."

 

قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ

 

34- ملكه سبا گفت: " حقيقت اين است كه پادشان هر وقت وارد شهر و دياري مي‌شوند (و به اهالي آن چيره مي‌شوند)،
    باعث خرابي و فساد آن مي‌شوند و قدرتمندانشان را ذليل و خوار مي‌گردانند، آري آنها چنين رفتار مي‌كنند." 

 

وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِم بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ

 

35- " از اين رو (براي اينكه جنگ نشود،) من هديه‌اي براي آنها مي‌فرستم و منتظر اين ميشوم
     كه فرستادگان ما با چه واكنشي از سوي آنان باز مي‌گردند."

 

فَلَمَّا جَاء سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ

 

36- سپس هنگامي كه (فرستادگان ملكه سبا) به نزد سليمان آمدند، سليمان گفت: 
    " آيا قصد داريد با مال و هديه به من كمك بكنيد؟،
    آنچه خدا به من عنايت فرموده، بهتر از آن است كه بشما داده است ولی شماها دلتان به هديه‌تان خوش است."  

 

ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ

 

37- (به قاصد آنها گفت:) " به سوي آنان بازگرد و ما با لشكرياني به سراغ‌شان مي‌آئيم كه ياراي مقابله با آن را ندارند
     و زمامداران آنجا را با خفت و خواري از حكومت آنجا بيرون مي‌رانيم و ذليل ميشوند."  

 

قَالَ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ

 

38- سليمان گفت: " اي بزرگان، كداميك از شما توانائي اين را دارد كه تخت ملكه سبا را
     پيش از اينكه خودشان براي تسليم به حق نزد من بيايند، نزدم بياورد؟ "

 

قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ

 

39- قدرتمندي از جنّيان گفت: " من پيش از اينكه تو از جايت بلند شوي، آنرا نزدت مي‌توانم بياورم   
    و من بخوبی توان اين كار را دارم و امين و مورد اعتماد هستم."   

 

قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ
      قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ

 

40- مردي كه از دانش كتاب الهي بهره‌اي داشت، اظهار كرد: " من آنرا فوري و پيش از يك چشم بهم زدنت، نزدت مي‌آورم."
     و موقعي كه سليمان مشاهده كرد که تخت ملكه سبا نزد او قرار گرفته است، گفت:
     " اين از لطف مخصوص پروردگار من است كه مرا بيازمايد که آيا سپاسگذار و يا ناسپاس هستم،
     و مسلماً هر كس شكرگذار باشد، به نفع خود اوست
     و اگر كسي ناسپاس باشد، البته خداوند من بي‌نياز از همه (و بی نياز از سپاس مردم) بوده و او نعمت بخشنده بزرگوار است."   
6

 

قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ

 

41- سليمان گفت: " تخت پادشاهي ملكه سبا را با تغييراتي در نظرش ناشناس جلوه دهيد تا ببينيم آيا متوجه اين معجزه الهي مي‌شود
    (كه تختش اينجاست) و آيا او به راه هدايت مي‌آيد يا از كساني است كه هدايت نمي‌شوند." 

 

فَلَمَّا جَاءتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ

 

42- چون ملكه سبا به حضور سليمان رسيد، از او پرسيده شد: " آيا تخت تو به اين شکل است؟ "
     او در پاسخ گفت: " بنظر مي‌رسد كه همان باشد و پيش از اين جريان، فهم و آگاهي از اين معجزه به ما رسيده بود
     و ما مسلمان و تسليم امر خدا شده‌ بوديم."

 

وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ

 

43- و سليمان، ملكه سبا را از پرستش غير از خدا که مانع ايمانش شده بود (بوسيله ارشاد پيامبري) بازداشت،
     چونکه او قبلا از قوم كافران بود.  

 

قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ
      قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

 

44- آنگاه به او گفته شد: " وارد حياط قصر شو."
    و موقعي كه او آن قصر بلورين را ديد تصور كرد كه استخر آبيست و لباسش را از ساق پايش بالا كشيد (كه خيس نشود)،    -
    سليمان گفت: " اين قصري است از بلور صاف."
     (بلقيس،) ملكه سبا گفت: پروردگارا، من (با خورشيد پرستی و بت‌پرستي) بر خود ستم روا داشتم
     و بوسيله و شفاعت سليمان، تسليم خداي يگانه كه صاحب و پروردگار همه جهانها و جهانيان است، شده‌ام."  
7  

 

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ

 

45- و نيز به سوي قوم ثمود، برادرشان "صالح" را فرستاديم كه به آنها بگويد: " تنها خداي يگانه را بپرستيد."
     سپس آنها دو گروه شدند، (گروهي مؤمن به خداي يگانه و گروهي كافر) كه با هم در جدال و دشمني بودند. 

 

قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

 

46- صالح به آنان گفت: " ای قوم من، چرا پيش از اينكه دقت و بررسي در خوبي يكتاپرستي بکنيد،    
     (از روي لجاجت آنرا رد كرده و) بي‌مهابا به سوي بدي و تبهكاري شتاب مي‌كنيد؟
     چرا از خدا درخواست آمرزش نمي‌كنيد تا شايد مورد رحمت او قرار بگيريد؟ "   
8

 

قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ

 

47- آنها گفتند: "ما تو و همراهان ترا به فال بد مي‌گيريم."
     صالح گفت: " فال و بخت بد شما، نزد خداست، حقيقت اين است كه شما در معرض آزمون الهي قرار داريد."

 

وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ

 

48- در آن شهر نه (۹) اوباش بودند كه در سرزمين فساد برپا مي‌كردند و اصلاح ‌پذير نبودند و كار درستي انجام نميدادند.

 

قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ

 

49- آنها دور هم جمع شده و گفتند: " به خدا قسم بخوريم كه شبانه به صالح و خانواده‌اش شبيخون بزنيم، 
     سپس به وارث و خونخواه او مي‌گوئيم: " ما شاهد قتل خانواده او نبوديم و آگاهي نداشتيم و ما حقيقتا راست مي‌گوئيم."

 

وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

 

50- آنها با حيله نقشه‌اي مي‌چيدند و ما نيز برايشان نقشه مهمي داشتيم در حالي كه آنها از نقشه ما غافل بودند.

 

فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ

 

51- پس ببين عاقبت مكر و حيله آنها چه شد كه ما آنها و قومشان، همگي را سرنگون نابود كرديم.     9  

 

فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

 

52- و اين خانه‌ها و مساكن آنها را ببين كه بر اثر ستمگري آنها خالي و ويران است.
     در اين ماجرا، نشانه و درس عبرتي براي اهل فهم و دانش وجود دارد.

 

وَأَنجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ

 

53- و آنهائي را كه ايمان داشتند و افراد خداآگاه و خداپروا بودند، (از شر ستمكاران) نجات بخشيديم.

 

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ

 

54- و نيز لوط را به يادآور كه به قومش گفت:   
    " آيا شما در پي كارهاي زشت مي‌رويد و پليدي آن را تماشا مي‌كنيد (و جلوي آنرا نمي‌گيريد)؟ " 

 

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

 

55- " آيا شماها بجاي زنان، براي شهوتگرائي، بسراغ مردان مي‌رويد؟ واقعاً كه مردم جاهل و بي‌شعوري هستيد."   

 

فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ

 

56- جواب قومش جز اين نبود كه گفتند: " خاندان لوط را از شهرتان بيرون كنيد چون اينها افرادي پاك‌ دامن و دوستدار پاكي هستند."

 

فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ

 

57- در نتيجه، ما (خداوند) او و خانواده‌اش را نجات عنايت فرموديم مگر همسرش را (از گمراهان بود) 
    كه مقرر فرموديم از باقيماندگان و هلاك شوندگان باشد.

 

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ

 

58- و بر سر آنان باراني از سنگ بارانديم (كه زير آن مدفون شدند)
     و چه بد و سهمگين است باران مجازات قومي كه هشدار داده مي‌شدند (ولي به پليدي شان ادامه مي‌دادند).

 

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ

 

59- (اي پيامبر) بگو: " ستايش تنها شايسته خداست و درود و سلام بر بندگان برگزيده‌اش باد.
     آيا خداي يگانه بهتر است يا چيزهائي را كه شريك خدا تصور ميکنيد؟ "

 

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَكُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاء فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ
      مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ

 

60- آيا معبودهاي شما بهترند يا خدائي كه آسمانها و زمين را آفريده و از آسمان براي شما آب بارش فرو فرستاد؟
     که بوسيله آن، باغ‌هائي زيبا و سرورانگيز رويانديم، که شما هرگز توان رويانيدن گياه و درختان آنرا نداشته ايد.
     آيا معبودي در كنار خداست؟
     (چنين نيست) بلكه آن مشركان مردمی تجاوزگر از حدود عقل و منحرف از حق و حقيقت هستند
     (كه با مغلطه، مخلوقات خدا را همتای او قرار مي‌دهند.)

 

أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

 

61- آيا چه كسي زمين را محل قرار و آرامش قرار داد، و در لابلاي آن جويبارها روان داشته و براي ثبات آن كوههاي استوار گذاشته
     و بين دو دريا و درياچه (آب شور و شيرين)، حائلی گذاشته است؟
     آيا هيچ معبودي به جز او قابل پرستش است؟
     (البته که نه) بلكه اكثر آنهائی كه غيرخدا را مي‌پرستند، ندانسته چنين اظهاري مي‌كنند.

 

أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ

 

62- کيست آنکه جواب دعاي درمانده پريشان را مي‌دهد و سختي و بدي را از او دفع مي‌كند
     و شما را وارثان و ساكن زمين قرار داده است؟
     آيا با خدا معبود ديگری است؟ (البته که نه) شماها بسيار كم متوجه مي‌شويد و پند ميگيريد.   
10

 

أَمَّن يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَن يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ

 

63- کيست آن كه شماها را در تاريكي‌هاي خشكي و دريا هدايت مي‌كند و بادها را برای مژده به باران رحمتش مي‌فرستد؟
     آيا جز خدا، معبود ديگري سزاوار پرستش است؟
     خدا خيلی برتر از آن است كه براي او شريك تصور ميکنند.

 

أَمَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

 

64- کيست آن كه آفرينش را آغاز نموده، و بعد آنها را برميگرداند   
    (خداوند همواره آفرينش جهان هستی را ادامه و تکرار ميفرمايد) و کيسست آنكه از آسمان و زمين به شماها روزي عنايت ميفرمايد؟
    آيا معبود ديگری با خداست؟
    بگو (اي پيامبر) (شماها كه چنين تصوري داريد)، اگر راست مي‌گوئيد، دليل‌تان را رو كنيد.

 

قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ

 

65- بگو هيچ‌كس در آسمان‌ها و زمين جز خداي يگانه، از غيب و حقيقت پنهانها آگاهي ندارد
     و ديگران نمي‌دانند که چه وقت دوباره زنده و برانگيخته خواهند شد.

 

بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمِونَ

 

66- ناباوران توان درک چگونگی و وضع آخرت را ندارند.
     بلكه آنها حتي از وجود آخرت در شك و ترديد هستند، بحدی كه كوردل بوده، از تصور آن حتي عاجزند.

 

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَئِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ

 

67- و آنان كه (به وجود آخرت،) كفر مي‌ورزند، مي‌گويند:
    " آيا وقتي كه ما مرديم و خاك شديم، آيا ما و اجدادمان دوباره از گور بيرون آورده ميشويم؟ " 

 

لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ

 

68- " اين وعده‌ها را بما و اجداد ما از پيش داده اند، و اينها جز افسانه‌هاي ساختگي مردم زمانهاي پيش، چيز ديگري نيست."   

 

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ

 

69- (اي پيامبر) بگو: در روي زمين، سير و بررسي كنيد و پيامد و عاقبت كار لجوجان منكر را بنگريد که چگونه بوده است.
     (كه قدرت و كاخ‌هايشان در هم ريخته شده است.)    

 

وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُن فِي ضَيْقٍ مِّمَّا يَمْكُرُونَ

 

70- و اي پيامبر، از رفتار ناشايسته‌شان غم مخور و از توطئه‌ها و مكر و حيله‌شان دلتنگ مباش.

 

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

 

71- و مي‌گويند: " اگر راست مي‌گوئيد اين وعده عذاب، زمانش كي خواهد بود؟ "

 

قُلْ عَسَى أَن يَكُونَ رَدِفَ لَكُم بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ

 

72- بگو: " ممكن است بخشي از اين عذاب‌هائي كه در رسيدنش شتاب داريد، از نظر زماني، همين نزديكي‌ها گريبانگير شما بشود.  11 

 

وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ

 

73- و براستي پروردگارت به مردم لطف فراوان دارد
    (و با وجود تبه‌كاريشان، با آنها مهلت مي‌دهد) ولي بيشترشان شکر و سپاسگزاري نمي‌كنند.  

 

وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ

 

74- و البته پروردگارت هرچه در دلهاي‌شان پنهان باشد و يا آشكار كنند، همه را مي‌داند.  

 

وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ

 

75- و هيچ موجودي و اسراري پنهان در آسمان و يا زمين وجود ندارد،
     مگر اينكه سرنوشت آن در کتابی روشن (علم بي‌نهايت خداوند) آشكار بوده است.

 

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

 

76- عملاً اين قرآن بسياري از موضوعاتي را كه بني‌اسرائيل در آن اختلاف نظر دارند، برای آنها شرح و بيان مي‌كند.

 

وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ

 

77- و براستی (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت خدا برای مؤمنان است.

 

إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُم بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ

 

78- پروردگار تو، بر اساس حكم خود (كه در قرآن فرموده، در رستاخيز) بين آنان قضاوت مي‌فرمايد
     و او قدرتمند بر همه غالب و بر همه داناست.

 

فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ

 

79- پس به خدا توكل کن و بدان كه حتماً تو در راه حق و راستي آشكار مي‌باشي.  

 

إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ 

 

80- و بدان كه تو نمي‌تواني سخن‌ات را به گوش مردگان (يعنی مرده دلان) برساني و حالی کنی و بفهمانی
     و نمي‌تواني ناشنوايان را هنگامي كه روي برمي‌گردانند و پشتشان به توست، صدا بزنی كه بشنوند.  

 

وَمَا أَنتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَن ضَلَالَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُم مُّسْلِمُونَ

 

81- و تو نميتوانی راهنمای كوردلان از گمراهيشان باشي،  
    تو فقط مي‌تواني گفتارت را به گوش کسانی برسانی كه به آيات وحي ما ايمان دارند و تسليم و مطيع اوامر خدا و مسلمان هستند.  

 

وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ

 

82- و هنگامي كه زمان روياروئي (حق و باطل) بر ايشان فرا مي‌رسد،
     موجودي پرتحرك را براي فهماندنشان، از زمين زنده بيرون مي‌آوريم 
     كه با ايشان جدي و رسا سخن مي‌گويد كه (بطور کلی) مردم به آيات وحي ما يقين نداشته اند. 
12

 

وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِن كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ

 

83- آن روز، روزی است كه از هر امت و آئيني، گروه زيادي از افرادي را كه به آيات وحي ما دروغ مي‌بستند و تكذيب مي‌كردند، 
     گرد هم مياوريم و آنها در صف‌هائي نگهداشته مي‌شوند.

 

حَتَّى إِذَا جَاؤُوا قَالَ أَكَذَّبْتُم بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ 

 

84- تا اينكه آنها (در رستاخيزدر محضر خطاب خداوند) مي‌آيند و خدا مي‌فرمايد:
    " آيا شما، بدون اينكه بوسيله بررسي، احاطه علمي به معناي آن (آيات قرآن) داشته باشيد، آيات وحي مرا دروغ مي‌خوانديد،
     و اين چه كاري بود كه مي‌كرديد؟"  

 

وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنطِقُونَ

 

85- فرمان عذاب آنها بخاطر ظلم و ستمگري كه مرتكب مي‌شدند، صادر ميشود و آنان سخني براي معذرت خواهی ندارند.  

 

أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

 

86- آيا به اين حقيقت پي نمي‌برند كه ما شب را براي آسايش آنها و روز را روشن، براي كار و فعاليت قرار داديم؟
     در اين پديده، نشانه‌هائي از قدرت و حكمت الهي براي اهل ايمان وجود دارند.  

 

وَيَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَن شَاء اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ

 

87- و آنروز كه صداي سهمگين صور قيامت دميده مي‌شود، همه موجودات كه در آسمانها و زمين هستند، وحشت‌زده مي‌شوند
     مگر آنانكه خدا بخواهد (که در امان باشند) و همه با فروتني در پيشگاه الهي حضور مي‌يابند.  
13

 

وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ

 

88- و كوههاي زمين را كه مي‌بينيد، همواره ثابت و استوار مي‌پنداريد، در حالي كه آنها (در فضا،) همچون حركت ابرها در حركت هستند.
     اين از عظمت هنر آفرينش خداست كه هرچه را که بخواهد (تا زمان معين، در مسيرش) استوار و پابرجا نگه مي‌دارد.
     براستی آن خداي پرقدرت، از همه كارهائي كه انجام مي‌دهيد، آگاهي كامل دارد.

 

 مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَهُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ

 

89- (در زمان قيامت،) هركسي با اعمال خوب (گذشته اش) به پيشگاه خدا حاضر شود، بهتر از اعمالش، پاداش دريافت مي‌كند
     و آنان در آن روز، از ترس و وحشت و نگراني، درامانند.

 

وَمَن جَاء بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ

 

90- و كساني كه با كارنامه بدكاري به روز حساب بيايند، با چهره‌شان در آتش دوزخ سرنگون مي‌شوند
    (و به آنها گفته مي‌شود:) " آيا غير از اين است كه شما كيفر اعمال و رفتارتان را دريافت مي‌كنيد."

 

إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ

 

91- (اي پيامبر بگو:) " همانا به من وحي و فرموده شده كه من، خداوند اين شهر مكه را كه (به سبب خانه كعبه)
     به آن حرمت و احترام بخشيده و همه جهان هستي متعلق به اوست، پرستش نمايم
     و مأمور شدم كه از مسلمانان بوده و تسليم امر خدا باشم."

 

وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ

 

92- " و اينكه قرآن را بخوانم. 
      در نتيجه آن (تلاوت قرآن)، هر كس به راه راست و درست هدايت شود، به سود خودش است
      و هر كس هم به بيراهه برود (به خودش زيان مي‌زند)
      و بگو: " من از هشداردهندگان (به عواقب گمراهي و تبه‌كاري) هستم (و مسئول رفتار شما نيستم.)"

 

وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ

 

93- و بگو: " سپاس با ستايش تنها سزاوار خداست، او در آينده، درستي و حقيقت آيات خود را بر شما پديدار خواهد فرمود،
     آنگونه كه آنها را خوب خواهيد شناخت. و (بدانيد كه) خدا هرگز غافل از آنچه انجام مي‌دهيد نيست."   
14

 
   

اين قسمت پاورقی است و قسمتی از قرآن نيست 

1- ط اول كلمه طهارﺓ يعني پاكي و سين اول كلمه السلامه و السلام يعني سلامت و آرامش است.

2- خدا شخصيت انسان را بدين نحو آفريد كه هر گونه رفتاری بکند، آنرا در نتيجه عادت، موجه مي‌داند، چه اين رفتارش خوب باشد چه نادرست باشد كه مسئوليت انتخاب خوب و يا بد با خود انسان است.

3- موسي در جواني مرتكب قتل غيرعمد مردي قبطي شده بود.

4- هفت معجزات ديگر: طوفان و آفات گياهي و ملخ و زيادي قورباغه و دگرگوني رنگ رودخانه نيل به رنگ قرمز (خون مانند و يا خون دماغ شدن عده ای) و خشكسالي و كمبود انواع ميوه‌ها تفسير شده است.

5- اين درس عبرتي است كه موجود كوچكي مانند هدهد چيزهائي را بداند كه انسان حتي سليمان با آن همه دانش و پيامبري، نداند و اينكه انسان به دانش و توانائي خود مغرور نباشد.

6- آصف پسر برخيا مردي مؤمن و دانشمند بود كه وسيله اين معجزه‌اي الهي شد، او وصي سليمان بود. دانش يا بوسيله آموختن از ديگران و يا از بررسي و كاوش خود شخص است و يا همانطور كه خداوند فرمود: هر كس خدا آگاه بشود، خدا به او آموزش مي‌دهد.

7- شفاعت يعني با هم بودن، همراه و همدل بودن. همدلي از هم‌زباني خوشترست.

8- نيكي چه بدي داشت كه يكبار نكردي؟

9- در گزارش تفسير آمده است هنگامي كه آنان شبانه به عبادتگاه صالح در شكاف كوهي مي‌رفتند، زلزله‌اي آمد و سنگ‌هاي كوه به سر و رويشان فرو ريخت.

10-  پيش از انسان موجوداتي ديگر در روي زمين زندگي مي‌كردند كه نابود شدند و آثارشان (استخوان‌ها) باقيمانده است. و نيز بدين معني است كه انسان صرفنظر از همه، توجه اش تنها به لطف الهي متوجه بشود تا گرفتاريهايشان را رفع بفرمايد و با از بين بردن فاسدان و زورگويان، آنان را وارثان حكومت بگرداند.

11- در حمله‌هائي كه كفار و مشركان بر عليه مسلمانان مرتكب شدند، تعداد زيادي از آنان مبتلا به زخم و اسيري و مرگ شدند.

12- اشاره به قيام موجودی پرتوان و فعال براي روياروئي حق و باطل در زمان پيش از قيامت در همين دنياست.

13- پيش از رستاخيز، صدائي سهمگين در سراسر جهان دميده مي‌شود و همه از گورها و از حالت برزخ زنده بيرون برمي‌خيزند.

14- صدها سال پس از دريافت پيامهای قرآن، بوسيله پيشرفتهای علمی، ما آيات خدا را بهتر درک ميکنيم.

 
   

برگشت

در آيه  25 سوره 57 (سوره حديد) خداوند ميفرمايد
 ما پيغمبرانمان را با آيات و دليل‌های روشن فرستاديم و با آنها كتاب وحی و وسيله سنجش (درست از نادرست) را نازل فرموديم تا
مردم جهان، برای برقراری عدالت و انصاف برپاخيزند
  
Home   | Farsi Translation | English Translation 
Copyright © 2010 QuranDrGilani.com All Rights Reserved.
Translated and maintained by Dr. Abdollah Gilani Email